یکی دو روز پیش طبق معمول هرروز راست دماغمون رو گرفته بودیم داشتیم میرفتیم که یکی از عزیزان فرهنگی کنار خیابون یه کاغذ که در نگاه اول تبلیغاتی به نظر میرسید چپوند تو مشت ما. هوای گرمِ روزهای آخر اسفند موجبات استفاده بهینه از کاغذ تبلیغاتی مذکور رو برای خنک سازی فراهم آورده بود که «کنسرتِ بزرگِ ....» نظرم رو جلب کرد. به دانشگاه که رسیدم کاغذ رو جلو صورت دوست فرهیخته م گرفتم و اونم با خوشحالی مشغول جست و جوی محل توزیع بلیط در کاغذ نامبرده شد. خب مسلما محل توزیع بلیط جایی جز اماکن فرهنگی نمیتونست باشه: یک کتابفروشی، دو تا ساعت فروشی و چندین فست فودی در جای جای شهر(!)

خلاصه بعد از تماس با کتابفروشی و شنیدن جواب منفی و واگذاری ما به یکی از فست فودی های فرهنگی تر، متوجه شدیم که قیمت بلیط ها از 25هزار تومان است  تااااااااااااااا  75هزار تا ....

احتمالا به  ترتیب ردیف های صندلی ها:

1)    25هزار تومانی: صدا بدون تصویر

2)    55 هزار تومانی: صدا و تصویر با تاخیر(خواننده در ابعاد 2در 10 سانت)

3)    75هزار تومانی: صدا و تصویر با کیفیت اچ دی(تشخیص بافت کتِ طرف)

حالا اگه 100 یا 120 هزار تومانیش هم موجود بود خب مسلّماً به طریق اولا...:

1)    100هزار تومانی: نشستن روی سن(خواننده در ابعاد کاااااملاً طبیعی)

2)     120 هزار تومانی: میتونی کلا خودت اجرا رو دست بگیری

 

حالا ما دانشجو جماعت هیچی... آقا کی میخواد جواب این ملت رو که تو پسته عید و پیش خرید سکه و خیلی چیزای دیگه ش مونده بده. خب نکنین این کارا رو... خدا رو خوش نمیاد(!)